امام علی (ع) می فرماید:
"به خدا سوگند!
این دنیای شما که به انواع حرام آلوده است، در دیده من از استخوان
خوکی که در دست بیماری جذامی باشد، پست تر است."
{نهج البلاغه-حکمت 236}
(کاش حواسمان باشد ارزش خود را در برابر چه دنیایی معامله می کنیم.)
کلامی زیبا از امام علی:
"ای مالک ! بدان اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند، ولی مهربان باش.
اگر شریف و درستکار باشی فریب می دهند، ولی شریف و درستکار باش.
نیکی های امروزت را فراموش میکنند، ولی نیکوکار باش.
بهترین های خودت را به دیگران ببخش، حتی اگر اندک باشد.
در انتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و خدای توست، نه میان تو و مردم..."
شهادت، متاع گرانبهایی است که هرکس قدرت خریداری اش را ندارد. شاهدی قدسی است که همگان لیاقت هم آغوشی با او را نمی یابند. شیرینی شهد شهادت را به هر کسی نمیچشانند.
امیر مؤمنان علی(ع)، آن یکّه تاز عرصه عشق و شهادت، مبنای شهادتطلبی و دستیابی به این فوز عظیم را اینسان بیان میدارد و صفات عاشقان شهادت را اینگونه مینمایاند و شور و شوق خود را نسبت به آن چنین توصیف میکند:
«مجاهدان شهادت طلب چنان به سوی خدا پر میکشند که تشنگان به جانب آب. بهشت در پرتو آذرخش نیزه هاست. امروز خبرها در بوته آزمون ارزیابی میشوند و به خدا سوگند که اشتیاق من به صحنه نبرد [و شهادت] و رویارویی با دشمن، بیش از شوقی است که آنان به زندگیشان دارند».
ثواب زیارت سیدالشهدا (ع) با پای پیاده به روایت امام صادق (ع)
امام صادق (ع) درباره ثواب زیارت امام حسین (ع) با پای پیاده می فرماید:
(کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین (ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمی آدارد یک حسنه برایش
نوشته ، یک گناه از او محو میفرماید ، یک درجه مرتبهاش را بالا میبرد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو
فرشته را مامور او مىفرماید که آنچه خیر از دهان او خارج میشود را نوشته و آنچه شر و بد است را
ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مىگویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد ،تو از افراد
حزب خدا ، حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم
نخواهی دید ، آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.)
(کامل الزیارات ص134)
ی ج, [۰۷.۱۱.۱۵ ۲۳:۵۱]
(ستایش امام حسین در قرآن)
همانگونه که خدای فرازمند در کتاب گران سنگش حسین(ع) را بار ها ستوده است.
از آن جمله این است:همانا او جان آرام یافته ، است.1
همانا او بهره ی بزرگی از رحمت و بخشایش پروردگار است.2
همانا او از فراز ترین پدارنی است که خداوند نیکی به آنان را مقرر نموده است.3
پس آیا بر این پد والا نیکی نموده ای ؟
همانااو به ستم کشته شده است.4
همانا او به قربانی بزرگ پروردگار است.5
همانا او روح "کهیعص" است.6
1.اشاره به این سخن خدای فرازمند دارد:(یا ایتها النفس المطمئنه...) فجر(89)،آیه27.
2.اشاره به این سخن خدای فرازمند دارد:(اتقواللهو آمنوا برسوله یوتکم کفلین من رحمته) سوره حدید (57)،آیه 28.
3.اشاره به این سخن خدای فرازمند دارد:(و قضی ربک ان لا تعبدوا ایاه و بالوالدین احسانا) سوره اسراء (17)،آیه 28.
4.اشاره به این سخن خدای فرازمند دارد:(و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیته سلطانا)سوره اسراء (17)،آیه 33.
5.اشاره به این سخن خدای فرازمند دارد:(و فدیناه بذبح عظیم) سوره صافات (37)، آیه 107.
6.اشاره به آیه یک سوره مریم دارد.
(نام های امام حسین (ع) در قرآن)
و به راستی که خداوند برای او چند نام نهاد:
-فجر<1>
-زیتون<2>
-مرجان<3>
در سمت راست عرش،در ستایش حسین(ع) چنین نگاشته شده است:(ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة <4> همانا حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است).
1.اشاره به این سخن خدای فرازمند دارد:(و الفجر) سوره فجر (89)،آیه 1.
2.اشاره به سخن خدای فرازمند دارد:(والتین والزیتون) سوره تین.
3.اشاره به این سخن خدای فرازمند دارد:(یخرج منهما اللو لو و المرجان) سوره الرحمن(55)،آیه 22.
4.کمال الدین:154-157 .
آنگاه كه امام حسین(علیه السلام) در قتلگاه، در خون خود غوطه ور بود اسب وى آمد دور بدن غرقه به خون و مجروح امام میگشت و پیشانى خود را به خون مقدسش آغشته مىكرد.عمر سعد كه این حالت را از آن حیوان مشاهده كرد دستور داد: او را بگیرند كه از بهترین اسبهاى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) است، سواران اطراف اسب را محاصره كردند تا آن را دستگیر نمایند ولى اسب بر آنان تاخت و با پاهاى خود چهل نفر پیاده و ده نفر سواره نظام را به درك فرستاد. پس از مشاهده این امر مجدداً عمر سعد دستور داد آنرا آزاد بگذارید تا ببینم چه مىكند، همین كه آن را آزاد گذاشتند نزدیك بدن به خون غلطیده امام (علیه السلام) آمد و پیوسته یال و كاكل خود را بخون شریفش میمالید و آن را میبوئید و با صداى بلند شیهه مىكشید.
از امام محمد باقر(علیه السلام) روایت شده است: اسب امام در آن حال مىگفت: الظلیمه، الظلیمه، من أمه قتلت ابن بنت نبیها. پس از آنكه سر و گردن خود را بخون آغشته كرد، صیحه كنان و شیهه زنان به سوى خیمهها آمد تا خبر شهادت صاحب خود را به زن و فرزندان امام (علیه السلام) برساند.
همین كه زنان حرم نگاهشان به اسب بى صاحب افتاد و دیدند كه با شرمندگى و سرافكندگى، و با زین كج و واژگون بسوى خیمهها می آمد، با موى پریشان و روى گشوده مویه كنان و بر سر و سینه زنان از خیام حرم بیرون دویدند و به سوى قتلگاه روى آوردند. خرجن من الخدور، ناشات الشعور، على الخدود لا طمات، و للوجوه سافرات، و بالعویل داعیات، و بعد العز مذللات، والى مصرع الحسین، مبادرات.
ام كلثوم شیوه كنان ناله مىزد و مىگفت: وا محمدآه، وا ابتآه، وا سیداه، وا جعفرآه، وا حمزتآه، هذا حسین بالعمر صریح بكربلاء... این حسین است كه در آفتاب سوزان روى زمین افتاده است.
زینب (علیها السلام) فریاد مىكشید و مىگفت:وا اخاه! وا سیداه! و اهل بیتاه، لیت السماء أطبقت على الأرض، و لیت الجبال تدكدكت على السهل... اى برادر من! اى پیشواى من! ای كاش طاق آسمان به زمین فرود مىآمد، ای كاش كوهها سیل صفت برسینه دشتها و بیابانها فرو مىریخت، این سخن می گفت و بسوى امام حسین(علیه السلام) مىآمد.
وقتى كه نزدیك رسید دید عمر سعد با گروهى از یارانش كنار امام (علیه السلام) ایستادهاند و گروه دیگرى عزیز دلش را هدف تیر و دستخوش شمشیر قرار دادهاند زینب خطاب به عمر سعد كرد و گفت: أیقتل ابو عبدالله و أنت تنظر الیه؟ اى پسر سعد برادرم را مىكشند و تو ایستاده و نگاه میكنى؟! عمر سعد دلش بحال زینب (علیها السلام) سوخت و اشكش جارى شد، در عین حال روى از وى برتافت و چیزى نگفت.
و چون حضرت زینب (علیهاالسلام) دید كه عمر سعد اعتنا نكرد صدایش را بلند كرد و گفت: و یحكم أما فیكم مسلم واى بر شما! آیا در تمام شما مردم یك نفر مسلمان نیست؟ باز هم كسى به زینب(علیهاالسلام) جواب نداد.
آنگاه كه اضطراب بیش از حد زینب را مشاهده كرد. دستور داد: بى درنگ وارد گودال قتلگاه بشوید و كارش را بسازید، انزلواله و اریحوه. از میان همه، شمر پیشى گرفت و پس از ورود به گودى نخست لگدى بر وى زد، آنگاه روى سینهاش نشست با یك دست محاسن شریفش را گرفت و با دست دیگر دروازه ضربه شمشیر بر بدنش وارد ساخت و در پایان سرش را از بدن جدا كرد. (لعنت خدا بر قوم ستمگر).