می رسد آوای تیغی
پشت مسجدهای شهر
قاتل مولایمان
شمشیر صیقل می دهد.
شهادت، متاع گرانبهایی است که هرکس قدرت خریداری اش را ندارد. شاهدی قدسی است که همگان لیاقت هم آغوشی با او را نمی یابند. شیرینی شهد شهادت را به هر کسی نمیچشانند.
امیر مؤمنان علی(ع)، آن یکّه تاز عرصه عشق و شهادت، مبنای شهادتطلبی و دستیابی به این فوز عظیم را اینسان بیان میدارد و صفات عاشقان شهادت را اینگونه مینمایاند و شور و شوق خود را نسبت به آن چنین توصیف میکند:
«مجاهدان شهادت طلب چنان به سوی خدا پر میکشند که تشنگان به جانب آب. بهشت در پرتو آذرخش نیزه هاست. امروز خبرها در بوته آزمون ارزیابی میشوند و به خدا سوگند که اشتیاق من به صحنه نبرد [و شهادت] و رویارویی با دشمن، بیش از شوقی است که آنان به زندگیشان دارند».
تیغ بر فرق عدالت زده و خندیدند
خون به ابعاد غریبی علی پاشیدند
زاغها از دل شب کنده و بر روز زدند
روز و شب، گوشه محراب به هم پیچیدند
زخم بر سلسله باور و ایمان افتاد
همه افلاک از این زخم به خود لرزیدند
شب پر از رخوت نامردی مردم گردید
آسمان، ماه، ستاره، همگی خوابیدند
صبح، امّا دو سه تا کاسه شیر آوردند
کودکانی که علی را همه شب میدیدند
هق هق چاه شناور شده در گریه نخل
همه از هم فقط از درد علی پرسیدند..
حسین جان مسافران اربعین به مقصد رسیدند و من جامانده ام شاید سال دیگر قسمت من هم بشود ، اما آقاجان اگر اجل مهلت نداد قرارمان همان سرازیری معروف شب اول قبر به فریادم برس السلام علیک یا حسین بن علی(علیه السلام) التماس دعا
دود این شهر مرا از نفس انداخته است
به هوای حرم کرب و بلا محتاجیم...
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ع..
بگو کربلا قسمتم نیست اینکه
دگر امروز و فردا ندارد.
دوباره مضطرم حرم، حرم، حرم
الهی کم نشه یه لحظه سایه ات از سرم
آقا.........
یه رحمی مادرت کنه به اشک مادرم
منم برم حرم
آقا........
دلم پر از شکایته، امیر سر جدا
دلم گرفته و میخوام بیام به کربلا
بیا و آبرو بخر به حق مادرت
ببین تو اشک و التماس نوکرو آقا
دوباره بغضه تو گلوم بازم خیاله آرزوم
تا چشم به هم زدم حرم
دوباره اومد روبه روم
امیر کربلا حسین....
کربلا
ستاره ها به لحظه ها جان سپرده اند
ماه خموش است
و تک ستاره ای در آسمان ، روشن
که می بالد و می نالد
گریه می کند و می سوزد
زمین آرام در بستر خونین خود خفته
پرنده ها و کبوترهای بال و پر شکسته
روی زمین آرام و خونین خوابیده
آن روز پر درد به پایان رسیده
روزی که صدای شیر حسین را در هوا می شد شنید
کربلا دیگر ساکت است
دیگر صدای اصغر خونین گلو به گوش مادر نمی رسد
فقط صدای گریه ی کودکانی که مظلومانه اشک می ریزند
بابا را می خواهند ، عمو را می خواهند ، برادر را می خوانند
و زینب خسته ، و سجاد پر درد و پر اشک
السَّلامُ عَلی القَتیل المَظلوم "سلام بر آن کشته مظلوم"
السَّلامُ عَلی أخیهِ المَسمُومِ "سلام بر برادرِ مسمومش"
السَّلامُ عَلی النّازِحینَ عَنِ الاوطانِ "سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها"
السَّلامُ عَلَی المَدفُونینَ بِلا أکفان "سلام بر آن دفن شدگان بدون بدن"
السَّلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیبِ "سلام بر آن محاسن به خون خظاب شده"
السَّلامُ عَلَی الخَدّ التَّریبِ "سلام بر آن گونه خاک آلوده"
السَّلامُ مَن لَو کانَ مَعَکَ بِالطُّفُوفِ لَو قاکَ بِنَفسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ
"سلام کسی که اگر با تو در کربلا می بود،با جانش در برابری تیزی شمشیر ها
از تو محافظت می نمود"
وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ لِلحُتُوفِ ، وَ جاهَدَ بَینَ یَدَیکَ
"و نیمه جانش را به خاطر تو بدست مرگ می سپرد،و در
رکاب تو جهاد می کرد"
«بخشی از زیارت ناحیه مقدسه»
السّلام عَلی مَن جَعَلَ اللّهُ الشَّفا فی تُربَتِه
"سلام بر آن کسی که خداوند
در خاک قبر اوشفا قرار داده است."